فوتبالی

عکس فوتبالی.حاشیه فوتبالی.نقد فوتبالی

فوتبالی

عکس فوتبالی.حاشیه فوتبالی.نقد فوتبالی

پول پول پولکی کریمی پولکی

بازی که تمام شد و بازیکنان دوش گرفتند، علی کریمی گوشه‌ای نشسته بود و اصلا حوصله نداشت وارد جمع شود. او واقعا از دست خودش عصبانی بود و از کارش شرمنده بود. کریمی در اتوبوس به یکی از دوستان نزدیکش می‌گفت: «کار بدی کردم، کاش این کار را نمی کردم. اصلا دست خودم نبود، ‌کاش این کار نمی‌کردم.» جادوگر از کارش پشیمان است هر چند اعتقاد دارد به خاطر پول جدا نشده است. فوتبال همین است، یک روز همه دوستت دارند و یک روز هم شاید درباره تو اشتباه کنند. 

علی کریمی بازیکن محبوبی است، او با دریبل‌هایش جادو می‌کند و برای همین خیلی‌ها عاشق او هستند. کریمی تا همین 2هفته پیش محبوب پرسپولیسی‌ها بود، قرمزپوشان پایتخت از ته قلب برای جادوگر فریاد می‌کشیدند و او را می‌پرستیدند اما همه چیز با دخالت دو عضو هیات‌مدیره و البته حسین هدایتی به هم ریخت. کریمی در پرسپولیس ماندگار نشد تا راهی استیل‌آذین شود. آنگونه هم جلوه داده شد که طرفین به خاطر مسائل مالی با هم کنار نیامدند.  

بقیه در ادامه مطلب

جادو ادامه دارد 

علی کریمی در لیگ‌برتر به میدان رفت، در همان اولین بازی یک گل زد و البته پاس گل داد تا چهره اول میدان باشد. نکته مهم این است که کریمی اما راضی نیست، انگار یک چیز کم دارد، دیگر آن محبوبیت گذشته همراهش نیست مضاف بر اینکه دیگر در تیم ملی هم بازی نمی‌کند. جادوها ادامه دارد اما کسی اسیر این جادو نمی شود. 

 

پول، پول، پولکی 

همدان اولین میدانی بود که کریمی بدون پرسپولیس و البته با پیراهن قرمز به میدان آمد ولی استقبال گرمی از او نشد. کریمی و پرسپولیس هرجا بودند ورزشگاه مالامال از جمعیت بود اما روزگار جدید با استیل‌آذین تفاوت‌های فراوانی دارد. اندک هوادارانی که به ورزشگاه آمده بودند انگار پرسپولیسی بودند و از همان اول بازی به کریمی بند کردند. کریمی اینبار تشویق نمی‌شد بلکه علیه خودش شعار می‌شنید و البته سمت و سوی اصلی شعارها هم جالب بود: «کریمی پولکی، کریمی پولکی»

گل زد و واکنش نشان داد

دقیقه 84 بود که کریمی پاس در عمق داد و شاپورزاده را با سوشا تک به تک کرد و البته چند ثانیه بعد داور اعلام پنالتی کرد، کریمی پشت توپ ایستاد و مثل هیمشه «گل»... اما اینبار کسی برایش نایستاد و هیچ‌کس هم تشویقش نکرد، او هم به سمت هواداران معترض رفت و دستش را پشت گوشش گذاشت به این معنی که «صدایتان را نمی‌شنوم» جمعیت هم برایش ادا در می‌آوردند اما کریمی تا آخر خط همانطور دستش را پشت گوشش انداخت تا نشان دهد که ارزش او بیشتر از این حرف‌هاست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد